نويسنده وب
- الف
- امیر تتلو
- امیر تاجیک
- امیرسینکی
- امیر شعبانی & حسین اصلاحی
- امیر شفیعی
- امیر شمسایی
- امیر یگانه
- امیر یوسف
- ابوالفضل اسماعیلی
- ابی
- احسان
- احسان الدین معین
- احسان آریا
- احسان تهرانچی
- احسان حق شناس
- احسان خلقی
- احسان خواجه امیری
- احسان رادسل
- احسان شریعت
- احسان شماعی زاده
- احسان غیبی
- احسان فرامرزی
- احسان کاراموز اس پی
- احسان وجدانی
- احمد آزاد
- احمد پارسا
- احمد پژمان
- احمد حضرتی
- احمد رضا فریدونی
- احمد رضایی
- احمد سعیدی
- احمد شاملو
- احمد شکوری
- احمد صفایی
- احمد قیامتی
- احمد ماهیان
- احمد معینی
- احمدرضا نبی زاده
- اردشیر کامکار
- اردلان طعمه
- اردلان نوبخت
- اردوان کامکار
- ارسلان
- ارسلان محمودی
- ارمیا طهماسبی
- اسپندارمزد
- استیری
- اسحاق احمدی
- اسماعیل سرمدی
- اسماعیل محمدی
- اسی
- اسی احمدی
- اشراق
- اشکان
- اشکان آروند
- اشکان چنگیزی
- اشکان شاملو
- اشکان کوشان
- اشکان يوسفي
- اشکنام وفايي
- اشکين 0098
- افسانه
- افسانه رسايي
- افشين
- افشين اسدي
- افشين آذرهوش
- افشين آذري
- افشين بوستان
- افشين پديده
- افشين تيموري
- افشين زرخواه
- افشين سپهر
- افشين شکري
- افشين فرهادي
- افشين مقدم
- اميد شهيار
- اميد صادقي
- امير اسيد
- امير حسين اويسي
- امير رضايا(رضايا)
- امير فرجام
- اندي
- ايوان & بنجامين
- ايرج (حسن خواجه اميري)
- ايرج بسطامي
- ايرج مهديان
- آرش
- آرمين نصرتي
- آرمين2AFM
- امین رستمی
- امیرمسعود
- امیر وکیلی
- امیر آمین
- امیر علی
- آرش پناهی
- آرما
- آرش ای پی
- امیر شهیار
- احمد سعیدی
- احسان نیک آیین
- آوش
- ب
- باران
- برديا
- بروباکس
- بلکتس
- بهرام
- بنیامین
- باراد
- بهزاد پکس
- بنیامین ولی نژاد
- بهروز نظریان
- پ
- پويا
- پويا بياتي
- پارسا چیلیک
- پژمان شاملی
- پازل باند
- پژمان جمشیدی
- ت
- تهي
- تي ام بکس
- تيک تاک
- ث
- ج
- جاستينا
- جمشيد
- جواد رضایی
- چ
- ح
- حبيب
- حميد يگانه
- حسام الدین موسوی
- حمید حامی
- حامد زمانی
- خ
- گروه خاک
- د
- داريوش
- ذ
- ر
- رضا صادقی
- رحیم جبرئیلی
- رضایا
- روزبه نعمت الهی
- ز
- ژ
- س
- ساسي مانکن
- سام اسدي
- سامان جليلي
- سامي بيگي
- ستار
- سعيد پانتر
- ساسی مانکن
- سوگند
- سعیدآسایش
- سعید آسایش
- سعید ایمانی
- سهیل جامی
- سهراب پاکزاد
- ش
- شادمهر عقيلي
- شهرام وفا
- شاهینs2
- شهرزاد
- شکیلا
- شهرام شکوهی
- ص
- ض
- ط
- ظ
- ع
- علي پيشتاز
- علي عبدالمالکي
- عليشمس
- علیرضا روزگار
- علی کشاورز
- علی جوکار
- علیرضا جولایی زاده گان
- علی لهراسبی
- عماد طالب زاده
- علیرضا قرایی
- غ
- ف
- ق
- قمیشی
- ک
- کاميار
- کامران & هومن
- کامبیز فتاحی
- کامران مولایی
- گ
- گوگوش
- ل
- ليلا فروهر
- م
- مازيار فلاحي
- متين معارفي (متين 2 حنجره)
- محسن چاوشي
- محسن يگانه
- محمد اصفهاني
- محمد بيباک
- مرتضي پاشايي
- مصطفي فتاحي
- معين
- منصور
- مهدي احمدوند
- محمد علیزاده
- میلادباران
- مسعود فتحی
- مجید فرهبد
- مجید یحیایی
- محمدرضا گلزار
- مجیدخراطها
- مجتبی رحیمی
- مسعود معما
- مهران فرزانه
- مسیح
- مسیح اسکای
- مهران آتش
- مازیار عصری
- مهدی مقدم
- محسن یاحقی
- مهدی مدرس
- مصطفی نوروزی
- محسن ابراهیم زاده
- مهدی یغمایی
- ن
- نیما مظفری
- ندیم
- نیما کریمی
- و
- ولي
- ه
- هنگامه
- ی
- ياس
- مسعود معما
- یاسر رشادی
- -------------فیلم سینمایی خارجی-------------
- اکشن
- ماجراجویی
- تخیلی
- ترسناک
- جنایی
- درام
- خانوادگی
- رازآلود
- علمی
- فانتزی
- عاشقانه
- کمدی
- اسرارآمیز
- هیجانی
- انیمیشین
- -------------فیلم سینمایی ایرانی-------------
- اجتماعی
- طنز
- کمدی
- فانتزی
- ترسناک
- انیمیشین
- -------------کدآهنگ پیشواز-------------
- همراه اول
- ایرانسل
تبلیغات متنی
امکانات وب
نویسنده : امیررضاآزادگان
تا حالا دقت کردین !؟(6)

تا حالا دقت کردین وقتی با شلوارک یا زیر شلواری با ماشین از خونه میزدیم بیرون همون موقع ماشین یه جاش خراب میشد و …
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین لذتی که در کشیدن چک هست در پاس کردن چک نیست ؟
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین لذتی که در یاد دادن فحش به بچه های کوچیک هست ، در آموزش کامپیوتر و زبان و مسائل تاریخی نیست.. انقده حال میده
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین درست وقتی شما تو بدترین شرایط قرار دارید بهترین موقعیت ها گیرتون میاد!!!
----------------------------------------------
تــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن شـــانس یــــه بار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه , بــدشانـسی دســـتـــش رو از روی زنـــگ بـــر نـــمیـــداره , بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . .
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین کارت شارژیو که مغازه دار ۴۷۰۰ میخره و ما ۵۵۰۰ میخریم و ۴۹۰۰ شارژ میکنه بهش میگن ۵۰۰۰ تومنی!!!
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین یه آدمایی هستن… که دلت رو واسه آدمایی که نیستن تنگ میکنن…!
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردید تا وقتی تو ایرانیم دنبال جنس خارجی میگردیم ولی همین که رفتیم خارج دنبال دوغ ایرانی .. پنیر ایرانی ... دستمال کاغذی ایرانی .. برنج ایرانی و هزار تا چیز دیگه ی ایرانی میگردیم ؟؟
----------------------------------------------
دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه کـه بخوای برای یکی دیگه توضیح بدی دقیقاً چــه مــــــــرگـته؟؟!!
----------------------------------------------
دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم هستی؟
----------------------------------------------
دقت کردین؟ وقتي موبايلت زنگ ميخوره همه گوشاشون تيز تيز ميشه ; وقتي تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشونو ميزنن به کر بودن.
----------------------------------------------
دقت کردین نشده يه بار اين جعبه ي دستمال كاغذي رو باز كنیم،بَرگِ اوَلِش درست مثل بچه آدم بياد بيرون؟!
----------------------------------------------
دقت کردین میشینی مثل اسب درس میخونی هیچ چی یادت نمیمونه اما تا یه چیزی رو تو برگه ی تقلبت مینویسی همش مو به مو یادت می مونه؟
----------------------------------------------
دقت کردین هر موقع جوراب پاتونه دمپایی توالت خیسه؟؟
----------------------------------------------
دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین .... میدون به سمت پله ها بعد که میرسن بالا قدم میزنن!
----------------------------------------------
دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست دو روز پیش تخمه خورده باشی امروز یکیشو رو فرش پیدا کنی
----------------------------------------------
دقت کردین: وقتی حوصله ات سر میره اولین جایی که میری سر یخچاله!!!!!!؟؟؟
----------------------------------------------
دقت کردین
وقتی یکی بهت آدامس تعارف میکنه همیشه منظورش
این نیست که دوستت داره ، در حقیقت دهنت بوی
گربه مرده میده میخواد خودشو راحت کنه !
----------------------------------------------
دقت کردین استرسی و رقابتی که واسه انتخاب واحد هست...واسه خود قبولی تو دانشگاه نیست!
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه!
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانی ها رو به هم!
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشون رو یه جاهایی قایم میکنن که اگه 10 تا گروه تجسس هم بیاد نمی تونن پیداش کنن!
----------------------------------------------
تا حالا دقت کردین وقتی يه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته ؟!
نویسنده : امیررضاآزادگان
موضوع انشا«ازدواج را توصیف کنید»

پیش بابایی می روم و از او می پرسم: «ازدواج چیست؟»، بابایی هم گوشم را محکم می پیچاند و می گوید: «این فضولی ها به تو نیومده، هنوز دهنت بوی شیر میده، از این به بعد هم دیگه توی خیابون با دخترای همسایه ها لی لی بازی نمی کنی، ورپریده!»، متوجه حرف های بابایی و ربط آنها به سوالم نمی شوم، بابایی می پرسد: «خب حالا واسه چی می خوای بدونی ازدواج یعنی چی؟!»، در حالی که در چشمهایم اشک جمع شده است می گویم: «بابایی بهتر نیست اول دلیل سوالم رو بپرسید و بعد بکشید؟!»،
بابایی با چشمانی غضب آلوده می گوید: «نخیر! از اونجایی که من سلطان خانه هستم و توی یکی از داستان ها شنیدم سلطان جنگل هم همین کار رو می کرد و ابتدا می کشید و سپس تحقیقات می کرد، در نتیجه من همین روال را ادامه خواهم ...» بابایی همانطور که داشت حرف می زد یک دفعه بیهوش روی زمین افتاد، باز هم مامانی با ملاقه سر بابا رو مورد هدف قرار داده بود، این روزها مامان به خاطر تمرین های مستمرش در روزهای آمادگی اش به سر می بره و قدرت ضربه و هدفگیری اش خیلی خوب شده، ملاقه با آنچنان سرعتی به سر بابایی اصابت کرد که با چشم مسلح هم دیده نمی شد.
مامانی گفت: «در مورد چی صحبت می کردین که باز بابات جو گیر شده بود و می گفت سلطان خونه است؟!»، و من جواب دادم: «در مورد ازدواج»، مامانی اخمهاش توی همدیگه رفت و ماهیتابه رو برداشت و به سمت بابایی که کم کم داشت بهوش می یومد قدم برداشت، مامانی همونطور که به سمت بابایی می یومد گفت: «حالا می خوای سر من هوو بیاری؟! داری بچه رو از همین الان قانع می کنی که یه دونه مامان کافی نیست؟! می دونم چکارت کنم!»، مامانی این جمله رو گفت و محکم با ماهیتابه به سر بابایی زد و بابایی دوباره بیهوش شد.
بعد از بیهوش شدن بابایی، مامان ازم خواست کل جریان رو براش توضیح بدم، منهم گفتم که موضوع انشا این هفته مون اینه که «ازدواج را توصیف کنید.»، بابایی که تازه بهوش اومده بود گفت: «خب خانم! اول تحقیق کن، بعد مجازات کن! کله ام داغون شد!»، و مامانی هم گفت: «منم مثل خودت و اون آقا شیره عمل می کنم، عیبی داره؟!»، بابایی به ماهیتابه که هنوز توی دستای مامانی بود نگاهی کرد و گفت: «نه! حق با شماست!»، مامانی گفت: «توی انشات بنویس همه ی مردها سر و ته یه کرباس هستند!»
بابابزرگ که گوشه ی اتاق نشسته بود و داشت با کانالهای ماهواره ور می رفت و هی شبکه عوض می کرد متوجه صحبت های ما شد و گفت: «نوه ی گلم! بیا پیش خودم برات انشا بگم!»، مامانی هم گفت: «آره برو پیش بابابزرگت، با هشت ازدواج موفق و دوازده ازدواج ناموفقی که داشته می تونه توضیحات خوبی برات در مورد ازدواج بگه!»
پیش بابابزرگ می روم و بابابزرگ می گوید: «ازواج خیلی چیز خوبی است، و انسان باید ازدواج کند ... راستی خانم معلمتون ازدواج کرده؟ چند سالشه؟ خوشـ ...»، بابابزرگ حرفهایش تمام نشده بود که این بار ملاقه ای از طرف مامان بزرگ به سمت بابابزرگ پرتاب شد، البته چون مامان بزرگ هدفگیری اش مثل مامانی خوب نیست ملاقه به سر من اصابت کرد.
به حالت قهر دفترم رو جمع می کنم و پیش خواهر می روم، نمی دانم چرا با گفتن موضوع انشا در چشمانم خواهرم اشک جمع می شود، و وقتی دلیل اشک های خواهر رو می پرسم می گوید: «کمی خس و خاشاک رفت توی چشمم!»، البته من هر چی دور و برم رو نگاه می کنم نشانی از گرد و خاک نمی بینم، به خواهر می گویم: «تو در مورد ازدواج چی می دونی؟» و خواهرم باز اشک می ریزد.
ما از این انشا نتیجه می گیریم بحث در مورد ازدواج خیلی خطرناک است زیرا امکان دارد ملاقه یا ماهیتابه به سرمان اصابت کند، این بود انشای من، با تشکر از اهالی خانه که در نوشتن این انشا به من کمک کردند!
نویسنده : امیررضاآزادگان
شروط يک پسر ایرونی براي ازدواج (طنز)

از کليه دوشيزگان قدبلند زيبارو، واجد شرايط زير تقاضا داريم تقاضانامهها و رزومه خود را جهت ربودن دل بنده به صورت پيغام در قسمت نظرات يا به وسيله ايميل به نشاني بنده بفرستند.
بديهي است پس از انجام بررسيهاي کامل، نام افراد داراي صلاحيت به وسيله همين تريبون اعلام خواهد شد
نکته: ما تو کارمون پارتي بازي نداريم، يعني لطفا از قرار دادن پول نقد در نامه يا پيغام خود بپرهيزيد و هي نگيد ما فاميل فلاني هستيم
شرايط پذيرش
1. سن بالاتر از 18سال و کمتر از 22سال باشد.
2. قد کمتر 165سانتيمتر و بالاتر از 175سانتيمتر نباشد.
3. افراد خيلي ترکهاي و زيادي چاق قابل پذيرش نيستند. (چون من حوصله رژيم چاقي و کلاس لاغري ندارم)
4. هر وقت من خواستم ميريم هر رستوراني که من گفتم. آبگوشت، کوفته، کلهپاچه و ميرزاقاسمي با کلي سيرترشي دوست دارم.
5. اهل کادو خريدن و هر روز لاو ترکوندن نيستم
6.اگر خداي نکرده، زبانم لال، خدا اون روز زو نياره که ازدواج کردم و وبال گردنم شدي، مامانم اينا و مامانت اينا نداريم. خوشم نمياد.
7. عمراً نفقه بدم. چهاردهتا هم بيشتر مهر نميکنم.
8. بايد يک جايي کار کني، يک کاري هم واسه عصر من گير مياري چون حوصله مسافرکشي و رانندگي ندارم
9. بابات بايد پولدار باشه تا من در صورت لزوم بتونم بتيغمش.
10. پول اضافي ندارم براي پوشک کامل بچه بدم. ميري کهنه و لاستيک ميخري، خودت ميشوري.
11. به مامانت ميگي سيسموني خوب بياره
12. بايد خوشگل باشي چون پول واسه لوازم آرايش نميدم.
13. موهاي وزوزي نبايد داشته باشي، چون نرمکننده ايراني الآن شيشهاي دوهزار تومن شده.
14. موهاي خرمايي و مشکي رو ترجيه ميدم.
15. نبايد ورزشکار باشي چون قدرتت خيلي زياد مي شه !.
16. اگه سر کار بري يا کاري داشته باشي نبايد ديرتر از 5 خونه باشي.
17. از الان بايد کلاس آيروبيک بري تا چندسال ديگه بد هيکل نشي، پولشم از بابات بگير. من 10سال ديگه زن شکم گنده نميخوام
18. بايد فال قهوه بلد باشي بگيري، چون من دوست دارم.
19. مانتوي تنگ نميپوشي.
20. دوستات رو هم هر روز نمياري خونه. فهميدي.
21. يک ماشين ظرفشويي هم قاطي جاهازت بذار. دوست ندارم پوستم خراب بشه.
22. لازم نيست واسه يک خونه 50متري، جاهاز خونه 200متري بخري.
23. من مبل تختخواب شو دوست دارم
حالا در خدمتيم
.
.
.
.
.
.
.
.
به نظر شما شرطي مونده ؟
نویسنده : امیررضاآزادگان
عروسی رفتن دخترها و پسرها

عروسی رفتن دخترها:
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه...
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون...( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار...!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر...
توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه... بعد شروع می کنه به آرایش کردن...!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!
عروسی رفتن پسرها:
اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله...عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! می پره تو حموم...
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره...!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت...!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)
ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!
نویسنده : امیررضاآزادگان
چرا چشم قهوهایها قابل اعتمادترند؟

چرا چشم قهوهایها قابل اعتمادترند؟
پژوهش جدید دانشگاه چارلز در پراگ نشان داده که انسانهایی با چشمان قهوهای از چشم آبیها قابل اعتمادترند.
در این پژوهش تصویر 40 زن و 40 مرد چشم قهوهای و چشمآبی برای قضاوت در مورد میزان قابل اعتماد بودن، جذابیت و تسلط آنها در برابر شرکتکنندگان قرار گرفت که نتایج نشان داد از نظر شرکتکنندگان افراد چشمقهوهای قابل اعتمادترند.
این در حالیست که هنگام نشان دادن تصاویر همان افراد چشمقهوهای که رنگ چشمانشان این بار بصورت مصنوعی، آبی شده بود، شرکتکنندگان میزان قابل اعتماد بودن آنها را برابر تشخیص دادند.
این پژوهش نشان داده که کلید قابل اعتماد بودن در ویژگیهای مشترک چهره افراد دارای چشم قهوهای بوده و ارتباطی به رنگ چشم آنها ندارد.
برای مثال مردان دارای چشم قهوهای از چهرههای گردتر و چانه وسیعتر، دهان عریضتر با گوشههای رو به بالا، چشمان بزرگتر و ابروهای نزدیک به هم برخوردارند که مردانهتر و از این رو قابل اطمینانتر محسوب میشوند.
در مقابل، مردان دارای چشمان آبی بیشتر از ویژگیهای صوری مانند چشمان کوچکتر و دهانی با گوشههای رو به پایین برخوردارند که ظاهری حیلهگر به آنها میدهد.
زنان دارای چشمان قهوهای نیز مورد اعتماد بیشتری نسبت به چشمآبیهای جنس خود بودند اما تفاوت آنها به چشمگیری مردان نبود.
این پژوهش که در مجله PLOS ONE منتشر شده، چنین نتیجهگیری کرده که اگرچه چهرههایی با چشم قهوهای از قضاوت خوشبینانهتر مخاطب، در مقایسه با چشم آبیها برخوردارند، بخودی خود این رنگ چشم نیست که باعث برداشت قابل اعتماد بودن آنها شده، بلکه ویژگیهای صوری است که در این افراد بیشتر دیده میشود.
نویسنده : امیررضاآزادگان
اینترنت چه بلایی سر مغز شما می آورد؟

گروهی از دانشمندان چینی در تحقیقات خود متوجه شده اند که مغز افرادی که به شکل افراطی از اینترنت استفاده میکنند، مانند مغز افرادی که به مواد مخدر یا سیگار و الکل معتاد هستند، به مرور دستخوش تغییراتی میشود.
در بخشی از تحقیقات دانشمندان چینی که اخیرا منتشر شده گفته میشود: نارسایی اعتیاد به اینترنت اکنون در سراسر جهان به یک عارضه یا بیماری ذهنی فراگیر بدل میشود. تحقیقات قبلی که در این مورد صورت گرفته بود بیشتر روی جنبه های حاشیهای یا وابسته به وضعیت ذهنی و روانی افراد تمرکز داشت.
اما در این تحقیقات جدید با استفاده از پیشرفته ترین روشهای مشاهده و بررسی بافتهای مغز، تغییرات ناشی از استفاده افراطی از اینترنت در مغز گروهی از نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است.
در مقایسه گروهی از نوجوانان سالم و عادی با گروه دیگری که به شکل افراطی از اینترنت استفاده میکنند معلوم شد که این بخش از فعالیتهای مغز در میان استفاده کنندگان افراطی اینترنت فعالیت کمتری دارد.
کالج سلطنتی روانپزشکی بریتانیا برای تعیین این موضوع از دو منبع معتبر استفاده میکند. یکی گزارشهای دوره ای سازمان بهداشت جهانی در مورد دسته بندی عارضه و بیماریهای جدید است که آخرین مورد آن در سال ۱۹۹۴ منتشر شده و قاعدتا در آن نشانی از اعتیاد به اینترنت وجود نداشت.
پروفسور دراموند خاطرنشان میکند که اگر افراد به دلیل داشتن مشکلات روحی و احساسی مثل تنهایی یا گوشه گیری و افسردگی به استفاده بیش از حد از اینترنت روی می آورند باید آن را یک معلول دانست.
اشخاص زیادی به خاطر غرق شدن در دنیای بازیهای کامپیوتری و به دلیل این که از نظر احساسی دیگر قادر به ارتباط گرفتن با دنیای واقعی نیستند در عرصه های مختلف زندگی مثل تحصیل، کار و یا روابط خانوادگی به شدت دچار مشکل میشوند.
اما هنوز متخصصان روانپزشکی در مورد تلقی کردن این نوع اعتیاد به عنوان بیماری به توافق نرسیدهاند. مسلما انتشار نتایج تحقیقات دانشمندان چینی به شواهد لازم برای نتیجه گیری در این مورد خواهد افزود، اما دامنه آن تحقیقات آن قدر محدود بوده که بعید است بتوان آن را تنها منبع نتیجه گیری در این زمینه قلمداد کرد.
نویسنده : امیررضاآزادگان
علت حركت دستها حین قدم زدن

علت حركت دستها حین قدم زدن
آیا میدانید چرا حین پیادهروی دستهایمان را تكان میدهیم؟ همه انسانها به طور ناخودآگاه زمان راه رفتن بازوها را خلاف جهت پاها تكان میدهند. براستی علت این كار چیست؟
تنها یك دلیل علمی برای این پرسش وجود دارد و آن هم حفظ تعادل بدن است. به نظر میرسد همین كار ساده باعث شده انسانهای اولیه بتوانند راحتتر و بهتر راه بروند. دانشمندان تا مدتها نمیتوانستند هیچ دلیل علمی و موجهی برای حركات دستها ارائه دهند زیرا ظاهرا این حركات هیچ نوع كاربری مشهودی برای انسان امروزی ندارد.
تنها كاری كه برخی از محققان انجام دادند، این بود كه نقش تكامل انسان را در این پدیده پررنگتر از آنچه باید، جلوه دادند.
از نظر این گروه از محققان، انسان در زمانهای گذشته از دستهایش برای حركت استفاده میكرده اما این حالت كمكم از بین رفته و در نتیجه تنها همین حركات پاندولی شكل به جا مانده است! این محققان در هر صورت نتوانستند هیچ دلیل یا مدركی برای این نظریه ارائه كنند.
بعدها گروهی از محققان دانشگاه میشیگان همراه عدهای از دانشمندان دانشگاه علوم و تكنولوژی دلف هلند تصمیم گرفتند علت حقیقی این عمل را كشف كنند.
آنها برای آنكه درك بهتری از وضع دینامیكی بدن و حركت دستها داشته باشند، یك مدل مكانیكی طراحی كردند و در عین حال از 10 نفر داوطلب درخواست كردند آنها را در این تحقیق همراهی كنند. در وهله نخست از این افراد خواسته شد به صورت خیلی معمولی شروع به قدم زدن كنند. الگوی این حركتها ثبت و طراحی شد.
سپس دستهای آنها را در طرفین با استفاده از طناب بستند و دوباره از آنها خواستند راه بروند.
الگوهای دینامیكی بدن در این شرایط نیز ترسیم شد. محققان پس از انجام تحقیقات گسترده دریافتند نگهداشتن دستها به صورت كاملا بیحركت در طرفین باعث میشود نسبت به حالت معمول 12 درصد بیشتر انرژی متابولیكی بدن صرف راه رفتن شود سپس تحقیق مشابه دیگری انجام شد.
در این تحقیق از افراد خواسته شد هنگام راه رفتن دستهایشان را خلاف جهت معمول تكان دهند؛ یعنی حركت بازوی دست راست با پای چپ و بالعكس حركت بازوی دست چپ با پای راست.
نتیجه این كار صرف 26 درصد انرژی بیشتر برآورد شد. اما علت آن چیست؟
علت این موضوع به عدم تعادل و تلاش برای حفظ آن برمیگردد، در حقیقت عضلات مجبور هستند برای نگه داشتن بدن در وضع تعادل انرژی خیلی بیشتری مصرف كنند.
جالب اینجاست حركت بازوهای دست به شكل همزمان باعث خنثی شدن حركت ستون مهرهها نیز میشود. تمام این عوامل بدن را در یك مسیر مستقیم نگه میدارد، به حركات، شكلی كاملا موزون و متناسب میدهد و در نهایت میزان مصرف انرژی را در عضلات پاها به حداقل ممكن میرساند. محققان در مقاله خود یادآور میشوند با وجود آنكه حركت دستها نسبتا ساده جلوه میكند، اما باید حتما به خاطر داشت نقش آنها در مصرف انرژی در طول راه رفتن بسیار مهم و تاثیرگذار است و به هیچوجه نمیتوان این حركت را یك امر صرفا غریزی یا عادی تلقی كرد.
نویسنده : امیررضاآزادگان
چگونه 3بعدی می بینیم ؟؟؟

چگونه 3بعدی می بینیم ؟؟؟
مخفف کلمه ۳Dimensial، به معنای یک شی سه بعدی است.
چیزی که عرض ارتفاع و طول (عمق) داشته باشد. محیط فیزیکی اطراف ما، یک محیط سه بعدی است. در واقع ما هر روز در یک محیط سه بعدی در حرکت هستیم. اما مغز انسان چطور قادر به درک محیط سه بعدی اطراف خود می باشد؟
همان طور که می دانیم چشم های هر انسان در حدود ۶. ۵ سانتیمتر از یکدیگر فاصله دارند، بنابراین به محیط اطراف از دو زاویه افقِ کمی متفاوت نگاه می کنند.
همانطور که ما به اطراف نگاه می کنیم، شبکیه هر چشم تصویری دوبعدی از محیط اطراف ضبط و برای مغز ارسال می کند. مغز این دو تصویر دوبعدی را طی فرآیندی ادغام و محیط اطراف را به شکل سه بعدی درک می کند. بنابراین انسان دارای قابلیت تشخیص عمق (depth perception) می شود.
قابلیتی که به ما اجازه می دهد اجسام دور را از اجسام نزدیک تشخیص دهیم و به راحتی درباره فواصل اشیا قضاوت کنیم. انسان به دلیل داشتن قابلیت دوربین دو چشمی (binocular vision)، محیط اطراف خود را سه بعدی می بیند.
اما جالب است بدانید که افراد monocular vision، یعنی کسانی که تنها از ناحیه یک چشم بینا هستند نیز می توانند محیط اطراف را به شکل سه بعدی درک کنند! همان طور که می دانیم یک تصویر دوبعدی، تنها دارای عرض و ارتفاع می باشد و از نظر فنی عمق ندارد. بنابراین در این تصویر همه چیز با یک فاصله، از نگاه بیننده به نظر می رسد.
اما بیننده به طور ناخودآگاه و با استفاده از تکنیک های سه بعدی مغز، تصویر را به شکل سه بعدی درک می کند.
مهم ترین تکنیک هایی که مغز انسان برای درک دنیا به شکل سه بعدی از آنها استفاده می کند، عبارت است از:
● چشم انداز برجسته (stereoscopic vision)
قابلیتی است که به دو چشم اجازه می دهد، تصاویری جداگانه با زوایای افق متفاوت تهیه کنند. در این تصاویر، اشیای نزدیک بسیار جدا و متمایز از اشیای دور می باشند.
● سازش با محیط (Accommodation)
همان طور که شما بر جسمی دور یا نزدیک متمرکز می شوید، چشم شما به شکل فیزیکی لنز خود را جابه جا کرده و آن را بر حسب فاصله ای که بر آن متمرکز شده اید، تغییر می دهد.
اختلاف منظر (Parallax) با توجه به این قابلیت چشم، هنگامی که انسان سر خود را از سمتی به سمت دیگر حرکت می دهد، به نظر می رسد که اشیای نزدیک بیشتر از اشیای دور حرکت می کنند و جابه جا می شوند.
● آشنایی با حجم اشیا (size familiarity)
اگر شما اندازه تقریبی شیئی را بدانید، از روی بزرگ به نظر رسیدن و کوچک به نظر رسیدن آن می توانید به طور تقریبی، فاصله آن شی را تا خودتان حدس بزنید. به طور مثال اگر بین دو جسم که می دانید اندازه یکسانی دارند، یکی بزرگ تر و دیگری کوچک تر به نظر بیاید، می توانید حدس بزنید که شی بزرگ تر به شما نزدیک تر است.